Tuesday, December 1, 2009

چه‌قدر تنها بودن سخته. چه‌قدر سخته تماشای روابط ِ پارتنرشیپ ِ دیگران و فرو دادن ِ این بغض ِ سنگین. چه‌قدر سخته نبودن ِ کسی تو شب‌هایی مثل امشب که نیاز به بودن‌ش کمرت رو می‌شکنه. چه‌قدر سخته تحمل ِ این لحظه‌های خالی ِ تشنه. چه‌قدر سخته این که هر شب به خودت بگی امروز می‌تونست یه جور ِ دیگه‌ای بگذره و نشد. و روزها همین‌جور بگذره....آخ چه‌قدر سخته
و چه‌قدر سخته که تو برای این که بیشتر از این سرشکسته نشی حتی به روی خودت هم نمیاری و میگی مهم نیست
و جوونی‌ت همین‌طوری می‌گذره و تموم می‌شه
آخ کاش اگه زشت و عیب‌دار بودم اینقدر دلم نمی‌سوخت
چه بغض ِ بدی دارم

ویولت