هنوز تأثیر ِگه ِ اون تور ِ روز جمعه و عذاب ِ احساس ِ تحقیرش و آدمهای گهش آزارم میده.
بعد هی با خودم فکر میکنم چرا کار ِ زندگی ِ من باید به اینجا برسه که پول بدم که هشت ساعت وسط یه مشت غریبه(غریبه. میفهمین منظورم از این کلمه چیه؟) توی مینیبوس بشینم قر دادن ِ چهار تا عنتر ِ عرقخور ِ تریاکی ِ اواخواهر و با صداهای نخراشیده و هولناک ِ رپرهای وطنی تماشا کنم؟
آخر سرم مثل الاغ ِ نجیب سرمو بندازم پایین بگم مرسی خوش گذشت خداحافظی کنم بیام؟ اقلن یک کلمه هم نگم این بساط چی بود, دو تا فحش هم ندم که دلم خنک شه؟
یعنی میدونین اینقدر عذاب کشیدم-این قدر عذاب کشیدم و حالم بد شد و خصومت ِ اون غریبگی که امیدوارم هیچوقت تجربهش نکنین اینقدر درد داشت و همهء تاریخچهء بدبختیهام از روز تولدم تا الان اومد جلوی چشمم که وسطای راه برگشت آرزو کردم کاش همین الان این مینیبوس بره ته دره و خلاص شم
ویولت
بعد هی با خودم فکر میکنم چرا کار ِ زندگی ِ من باید به اینجا برسه که پول بدم که هشت ساعت وسط یه مشت غریبه(غریبه. میفهمین منظورم از این کلمه چیه؟) توی مینیبوس بشینم قر دادن ِ چهار تا عنتر ِ عرقخور ِ تریاکی ِ اواخواهر و با صداهای نخراشیده و هولناک ِ رپرهای وطنی تماشا کنم؟
آخر سرم مثل الاغ ِ نجیب سرمو بندازم پایین بگم مرسی خوش گذشت خداحافظی کنم بیام؟ اقلن یک کلمه هم نگم این بساط چی بود, دو تا فحش هم ندم که دلم خنک شه؟
یعنی میدونین اینقدر عذاب کشیدم-این قدر عذاب کشیدم و حالم بد شد و خصومت ِ اون غریبگی که امیدوارم هیچوقت تجربهش نکنین اینقدر درد داشت و همهء تاریخچهء بدبختیهام از روز تولدم تا الان اومد جلوی چشمم که وسطای راه برگشت آرزو کردم کاش همین الان این مینیبوس بره ته دره و خلاص شم
ویولت